هومیاننیوز/ شهرام شرفی/ دبیر سرویس خبر: به حاجی بگو یا ۵۰ نسخه اشتراک از نشریه میگیرد یا ما مدام از وی انتقاد میکنیم!». این جملهای است که از پشت گوشی تلفن یکی از روابط عمومیهای ادارات استان لرستان شنیده میشود؛ کارمند روابط عمومی، انگشت بهدهان میماند و پاسخ میدهد: یعنی چه؟». صدایی تهدیدآمیز، آنطرف گوشی، ادامه میدهد: همان که گفتم؛ یا اشتراک از ما بگیرید یا علیه شما بهطور مستمر، مطلب مینویسیم!».
محمد که سالهاست کارمند روابط عمومی ادارهی… است اینگونه صحبتهایش را پشت گوشی، پاسخ میدهد: دوران مدیریت پیشین بهسر آمده؛ مدیریت جدید نمیخواهد باج بدهد!». اما مدیرمسئول نشریهی … که حالا عصبانی شده با صدایی زمخت، باز هم تهدیدش را تکرار میکند: باید اشتراک نشریه از ما بگیرید! وگرنه همان بلایی که گفتم سرتان میآوریم!»
محمد به ما میگوید: برخی از نشریات استان اینگونه که دیدید از مدیران ادارات و برخی مدیران ارشد استان باجخواهی میکنند»؛ منظور محمد، همان نشریاتی است که رسالت خبرنگاری و رومهنگاری را فراموش کرده و نشریه را به ابزاری برای باجگیری از برخی مدیران تبدیل کردهاند.
در این تحقیقات گسترده دریافتم فساد گستردهای در برخی نشریات استان وجود دارد که به شاخههای گوناگونی تقسیم میشود؛ به عبارت دیگر، فساد رسانهای در بعضی نشریات استان، بهحدی نهادینه و فراگیر شده که اینان، فساد را نه فساد که فرایندی کاملاً طبیعی و جزو اصول رومهنگاری تعریف میکنند. بد نیست انواع فساد رسانهای در لرستان را برشمریم:
۱ـ تاکتیک تهدید: در این تاکتیک، مدیرمسئول نشریه، خود، شخصاً به مدیرکل فلان اداره یا حتا مدیران ارشد استان پیغام میدهد: چنانچه تعدادی زیادی از نشریهی مورد نظر را بهصورت اشتراک از پول نهاد دولتی خریداری نکنند بیدرنگ و بدون وقفه حملات متعدد علیه مدیرکل یا حتا مدیران ارشد استان لرستان کلید میخورد؛ بدین صورت که هر شماره به بهانههای گوناگون سعی میشود از عملکرد شخصیتی مدیر مربوطه به تندی انتقاد شود. چنانچه تعداد اشتراک نشریهی مورد نظر به مقدار دلخواه مدیرمسئول خریداری شود مدیرکل از انتقاد مصون خواهد بود! و بهیکباره انتقادات متوقف میشود.
۲ـ توزیع اجباری در بین ادارات: تحقیقات نشان میدهد برخی نشریات استان (چه سراسری و چه بومیها)، توزیعکننده را موظف میکنند بهصورت اجباری نشریه را روی میز روابط عمومی ادارات استان بگذارد؛ بدون اینکه کوچکترین هماهنگی برای خرید این تعداد نشریه با مدیر روابط عمومی شده باشد؛ در این تاکتیک، توزیعکننده، نشریه را در گام اول روی میز روابط عمومیها میگذارد و در گام دوم، مدیرمسئول نشریه، به مسئولان آن دستگاه اداری تلفن کرده، خواستار خرید و اشتراک اجباری نشریه میشود.
۳ـ تاکتیک فرار به جلو: در این تاکتیک، بدون هماهنگی روابط عمومیها، همهی اخبار سازمان یا ادارهی مورد نظر بهصورت کامل در یک یا دو صفحهی کامل انتشار مییابد و مدیر روابط عمومی و البته مدیران کل و مدیران ارشد استان در برابر عمل انجام شده قرار میگیرند و مجبور میشوند هزینههای کامل رپورتاژهای خبری را پرداخت کنند.
۴ـ تاکتیک مترسک: تحقیقات روایت میکند در این تاکتیک، تلاش میشود با آفریدن یک شخصیت خیالی فسادانگیز»، بر مدیران روابط عمومیها فشار آورده شود تا باج مورد نظر که همان هزینهی رپورتاژ و اشتراک اجباری! است تأمین شود؛ بدین معنی که برای نمونه، به مدیر هشدار داده میشود: زمانی که شما سال اول دبیرستان بودهاید با فلان شخصیت منفور ارتباط داشتهاید یا امثال این گزارههای غیرواقعی؛ این تاکتیک، بهشدت برخی مدیران را ترسانده و دو دستی، میلیونها تومان از بودجهی بیتالمال، تقدیم برخی نشریات خاص میشود.
۵ـ دورزدن روابط عمومیها: نوع پنجم باجگیری اینگونه نشریات، دور زدن مدیران روابط عمومیهاست؛ به عبارت دقیقتر، در این تاکتیک، نشریه، بازاریابان را بهجای روابط عمومی به صورت غیررسمی و بدون هماهنگی و اطلاع روابط عمومی، راهی اتاق مدیران کل میکند و بین نشریه و مدیرکل، پلی زده میشود تا میلیونها تومان در این میان، به نشریه برسد و روابط عمومی نیز براساس دستور مدیر، مجبور میشود پول رپورتاژها و اشتراکهای ناخواسته را پرداخت نماید.
۶ـ فشار از بیرون: تاکتیک ششم باجگیری ایننوع نشریات، این است که با اهرمهایی چون برخی نمایندگان مجلس، گروههای ذینفوذ ی و حتا اشخاص پرنفوذ استانی و حتا اشخاص خارج از استان، بر مدیرکل مورد نظر فشار میآورند که هرطور شده رپورتاژ خبری یا میلیونها تومان پول به حساب فلان نشریه واریز شود؛ در این تحقیقات، سندی بهدست آمده که روایت میکند یکی از مدیران ارشد دولت پیشین، میلیونها تومان به یک نشریه داده تا هر هفته عکس مسئول مربوطه را تیتریک خویش کند و در مورد دیگر، مشخص شده با فشار برخی اشخاص ذینفوذ ی، ادارهای مجبور شده میلیونها تومان پول به حساب مدیرمسئول یک نشریهی خاص واریز کند.
۷ـ مشارکت از طریق همرنگسازی: تحقیقات برملا میسازد در مراسمهایی که اساساً قرار نیست مراسم بهصورت رپورتاژخبری انعکاس یابد حضور مورچهوار برخی رسانهها چنان است که هزینههایی فراوان و گاهی خارج از توان مالی روابط عمومیها باید به انعکاس اخبار آن مراسم اختصاص یابد؛ مشخص شده برخی روابط عمومیها مجبور شدهاند با موافقت مدیران کل از اعتبارات جاری دیگری که برای هزینهکرد در دیگر بخشها درنظر گرفته شده هرطوری شده هزینهی چاپ رپورتاژهای خبری که بدون هماهنگی انتشار یافته را پرداخت کنند.
۸ـ ترور شخصیت: از مؤثرترین تاکتیکهایی که این نوع نشریات استانی برای مجبور کردن مدیران روابط عمومیها برای همکاری مالی انتخاب کردهاند ترور شخصیت مدیران روابط عمومیها در صورتی است که این مدیران در برابر باجخواهی، مقاومت کنند؛ به عبارت بهتر، چنانچه روابط عمومی بخواهد با درنظر گرفتن اسناد قانونی، از خرید اجباری اشتراک نشریه یا دیگر تهدیدات مدیرمسئول نشریه، دوری جوید یا در برابر این خواستههای غیرقانونی و غیراخلاقی، ایستادگی کند، ترور شخصیت وی کلید میخورد! این ترور شخصیت با بدگویی مستمر و تخریب شخصیت مدیر روابط عمومی، بهوجود می آید و بهشدت، چهرهی شخصیتی طرف مقابل، لگدمال خواهد شد.
۹ـ ناآگاهی برخی مدیران: بد نیست از تاکتیک دیگری موسوم به ناآگاهی مدیران» نیز رونمایی شود؛ این تاکتیک، تشریح میکند وقتی مدیران کل ادارات استان یا مدیران ارشد استانی، کمترین سواد رسانهای نداشته باشند بهترین طعمهها برای شکار بازاریابان حرفهای خواهند بود. مدیر ناآگاه آن است که مشاور قوی رسانهای ندارد؛ نمیداند هزینههای عرفی و قانونی رپورتاژهای خبری چقدر است. از جزییات کار رسانهای، بیخبر است و بهراحتی میشود کلاه گشادی برای پرداخت هزینههای رپورتاژهای خبری و تحمیل کردن اشتراکهای اجباری بر سر او گذاشت!
سندی بهدست آمده که فاش میکند یکی از این نشریات، هزینههایی کاذب و غیرواقعی از جمله هشت میلیون تومان را فاکتور زده و برای یکی از مدیران ناآگاه استان فرستاده و آن مدیر نیز بهراحتی فریب خورده و از بیتالمال و بودجههای جاری، هزینهای غیرواقعی را پرداخت نموده است.
تیغزدن بهجای اخلاقمداری!
در همین رابطه، یک جامعهشناس به ما میگوید: متأسفانه فرهنگ نفعگرایی فردی و فرهنگ تیغزدن به رویکرد برخی رسانههای استان تبدیل شده.»
حسین محسنیان، تشریح میکند: اینکه چرا ریاکاری و فرهنگ نفعگرایی شخصی و اخلاقگریزی در بین برخی رسانههای استان نیز رواج یافته هشداری است جدی که باید آسیبشناسی شود و پیامدهای مخرب آن بررسی شود؛ زیرا وقتی بعضی رسانهها به این شگردهای غیراخلاقی برای درآمدزایی روی میآورند چه انتظاری از مردم باید داشت؟».
محسنیان توضیح میدهد: اصولاً رومهنگاران و خبرنگاران از جمله گروههای مرجع و الگوی اجتماعی محسوب میشوند و هنگامی که گروههای مرجع، برخیشان به فساد گرایش پیدا کنند بهطور طبیعی، فساد در بین عموم مردم نیز بهطور ناخودآگاه رواج داده میشود.»
سوداگری یا رقابت کیفی؟!
شاید زمانی که مجوزهای بیرویه برای انتشار هرچه بیشتر نشریات استانی و نمایندگیهای رومهها و نشریات سراسری برای استانی کوچک چون لرستان صادر میشد کسی فکر نمیکند حوزهی رسانهای استان به سفرهای تبدیل شود که قانون تنازع برای بقا، قاعدهی اصلی آن و در برخی موارد نیز تیغزدن و باجگیری از مدیران، تنها فرمول شناخته شده برای تأمین درآمد نشریه شود.
جمعبندی: در برابر فساد باید ایستاد!
اگر چه ایستادگی برخی مدیران روابط عمومیها در برابر اینگونه مفاسد البته هزینههایی برایشان داشته اما به هر حال، نتایج این تحقیق حکایت میکند نداشتن مشاور رسانهای و ندانستن اطلاعات کافی برخی مدیران کل و مدیران روابط عمومیها، خود، از متغیرهای شتابزا و سرعتبخش به فساد رسانهای در استان بوده است.
شاید اینگونه فسادها نیز فقط با راهکارهای دستوری اداره کل ارشاد استان یا تگذاریهای خانهی مطبوعات لرستان، رفع نشود؛ بلکه تعهد اخلاقی و حرفهای مدیران مسئول نشریات استانی و آن طرف سکه، بهرهمندی مدیران کل، مدیران ارشد استان و همچنین مدیران روابط عمومیها از تیم یا مشاوران رسانهای متعهد و حرفهای، تا حدود زیادی بتواند از پیشروی بیش از پیش فساد رسانهای در استان، جلوگیری کند.
درباره این سایت